به گزارش بخش خبری اتوکارشناس،
به گزارش «اخبار خودرو»، «پیکان» احتمالا مهمترین خودرو در حافظه جمعی ایرانیهاست و از این منظر، شاید تنها «پراید» قابلمقایسه با آن باشد، هرچند از منظر مدتتولید، جایگیری در فرهنگ عمومی و صدالبته گستردگی تیراژ تولید، «پیکان» با فاصله؛ جایگاه اول را از آن خود میکند. اکنون حدود ۱۵سال از توقف تولید «پیکان» در ایران میگذرد، اما این خودرو همواره حواشی اجتماعی مخصوص به خود را هم داشته است: از حضور در مسابقات بختآزمایی، تا حضور در پرونده قتلهای «خفاش شب». اما حضور «پیکان» بهعنوان یک خودرو طی چند دهه اخیر، چه تصویری در اذهان عمومی ایرانیها ایجاد کرده است؟
خودرویی برای «همه»
«پیکان» نخستینبار در اردیبهشت سال ۱۳۴۶، یعنی زمانی که نخستین دستگاه از این خودرو در ایران تولید شد، پا به فرهنگ عمومی گذاشت و تا سال ۱۳۸۴ که تولید آن متوقف شد، حدود ۳۸سال مهمان سفره خودروسازی ایران بود. برآوردها نشان میدهند در این مدت، نزدیک به ۲میلیون و ۲۹۵ هزار دستگاه از این خودرو در ایران تولید شده است، رقمی که هیچگاه برای خودرو دیگری تکرار نشده و احتمالا نشود.
دهه ۱۳۴۰ خورشیدی، دههای بود که اقتصاد ایران شاهد رشد متوسط سالانه ۶درصدی و نرخ تورم هم در سراسر دهه زیر ۱۰درصد کنترل شده بود. همین وضعیت، در کنار خیز برای صنعتیسازی ایران، ابعاد طبقه متوسط کشور را سالبهسال بزرگتر میکرد و «پیکان»؛ قرار بود میلیونها ایرانی را صاحبخودرو کند. «پیکان»، محصول ایرانناسیونال سابق و ایرانخودرو بعدی، خیلی زود جایگاه خود را پیدا کرد و البته، سبک زندگی تازهای را هم با خود آورد. رواج مسافرت با خودرو شخصی بهجای اتوبوسهای قدیمی و زهواردررفته، از همین دوران آغاز شد و آنگونه که عباس کاظمی، جامعهشناس در یک مقاله مفصل نوشته است، برای نخستینبار ایرانیها خودرویی داشتند که میشد آن را «خودرو ملی» در نظر گرفت زیرا طیف بزرگی از طبقه متوسط نوظهور را ماشیندار کرده بود.
ناصر فکوهی، انسانشناس و استاد دانشگاه تهران هم جایی در مورد «پیکان» نوشته بود این خودرو، با نظام خرید قسطی که شیوهای جدید و حاصل شبکههای بانکی نوین و گسترش بیپایان نهادهای دولتی در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ بود، رفتهرفته به خانوار ایرانی راه باز کرد و تقریبا عمده کارمندان میتوانستند برای خرید آن اقدام کنند.
از سال ۱۳۵۰ اما «پیکان دولوکس» و «پیکان جوانان» و رقبایی همچون «آریا» هم سر از بازار خودرو ایران در آوردند و اکنون، خانوادههای متوسط روبهبالا هم میتوانستند این خودروها ر خریداری کنند، خودروهایی که با تجهیزات لوکس، چرمکاری و چوبکاری عرضه میشدند و البته، مشتریهای مشکلپسندتر را نیز راضی میکردند. تقریبا از همین زمان «آلودگی هوا»، کمکم به مشکلی برای تهران و شهرهای بزرگ کشور بدل شد و البته این مشکل، نیمقرن بعد نیز هنوز با ماست.
از مُنادی خوشبختی تا مُنادی تر
با این همه، آنچنان که عباس کاظمی مینویسد «پیکان» در برههای حتی بهعنوان منادی خوشبختی هم عمل میکرد. بهعنوانمثال، در مسابقات بلیت بختآزمایی «اعانه ملی»، این خودرو در بالاترین ردیف جوایز و در کنار شمش طلا قرار داده میشد. روزنامهها هم مصاحبههایی با برندگان بختآزمایی انجام میدادند که مصاحبهشوندگان در آنها از خوشبختی و تغییر اساسی در مسیر زندگیشان به واسطه برنده شدن «پیکان» سخن میگفتند.
از آن سو اما «پیکان» روزهایی را هم تجربه کرد که نامش با ترس گره خورده بود. در اواخر دهه ۱۳۷۰، بروز چندمورد قتل مشابه در اطراف تهران که بعدها به پرونده «خفاششب» موسوم شد، تصویر یک «پیکان» سفیدرنگ را با ترس از تاکسی سوار شدن، بهویژه در ساعات انتهایی روز و برای بانوان، گره زد. این تصویر تا چند سال در حافظه جمعی ایرانیها بود و البته، پایان عمر تولید «پیکان»، خیلیزود آن را محو کرد.
هر ۱۰دقیقه یک «پیکان»
شاهین آرمین، پژوهشگر حوزه خودرو که سابقه فعالیت و طراحی در شرکت هایی همچون کرایسلر را هم در کارنامه دارد، چندسال پیش وبلاگی با نام «شکارچی پیکان» راهاندازی کرد و دست به جمعآوری دادهها و اطلاعاتی در مورد «پیکان» و حضور آن در فرهنگ عمومی ایرانیها زد. او در مصاحبهای با نشریه آنگاه گفته بود با احتساب آمار اعلامی برای تولید پیکان در ۳۸ سال، درواقع هر ۱۰دقیقه یک دستگاه پیکان در ایران تولید شده است.
آرمین گفت: «تولید پیکان از سالی ۵ هزار دستگاه شروع شد و در اواسط دهه ۱۳۵۰ به حدود ۱۵۰هزار دستگاه در سال رسید، درحالیکه این خودرو صرفا شباهتهایی با خودرو اصلی تولیدشده در انگلیس داشت. علاوهبر این، تولید «وانت پیکان» صرفا مختص ایران بوده و تنها خودرویی به نام «دوج هاسکی» در آفریقایجنوبی تولید شده است که مشابهتهای بسیاری با وانت پیکان تولیدی در ایران دارد.»
او ادامه داد: «پیکان» همچنین تعداد زیادی شغل در ایران ایجاد کرده است، از مکانیکی، تا صافکاری و بسیاری مشاغل دیگر. اما چیزی که داستان «پیکان» را متفاوت میکند، اتفاقی است که در دهه ۱۳۶۰ و در دوران جنگ رخ داد. این خودرو که بهعنوان عصای دست خانوار بود، درواقع در پشت جبهه خدمت میکرد.»